آخرین روزهاااااای 2 سالگی
سلاااااااااااااااااااااام بر عششششششششششقم عسلکم دیگه کم کم به روز قشنگ میلاااادت نزدیک میشیم و من هم بردمت آتلیه تا از این روزهاااااااات هم عکسایی داشته باشی اولین آتلیت رو برای عروسی عمو محمد رفتیم با عمع مایده و عمو دانیال بعدش وقتی 5/5 ماهت بود تهران ازت عکسای آتلیه ای انداختیم البته تو خونه دختر عمم بعدش11/5 ماهگیت رفتیم آتلیه بعدش هم برای عید امسال بود که فکر کنم 15 ماهت بود دفعه بعدش هم 16/5 ماهه بودی و الان که 23/5 ماهت بووووود خلاااااااااااصه کلی با هم آتلیه رفتیم و عکس انداختییییییییییییم البته هر دفعه 6-7 تا عکس انداختم....چون فکر میکنم حالا که رشدت سریعه و چهرت روز به روز داره عوض میشه جای ...
نویسنده :
مامانــــــــــــ دینـــــــــا
8:55