دینادینا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 19 روز سن داره

شازده خانوم کوچولو...

هدیه خانومی به مامان و باباش بمناسبت ماهگردش

امروز دخملم از صبح رفت خونه مامانی اینا و تا دلتون بخواد آتیش سوزوند و کارهای عجیب و غریب کرد از رفتن زیرمیز گرفته تاااااااااااااااااااااااااااااااا رفتن توی سبد پیک نیک و ماشین بازی با زندایی جوووون و  ایستاااااادن   بله جونم براتون بگه که خانومی امروز برای اوووولین بار ایستاد خانومی همینطور که داشت با سبد پیک نیک بازی می کردو من هم در حال فیلم گرفتن بودم وایستاد خلاصه اولین ایستادن خانومی بلافاصله ریکورد شد البته میتونستم عکس هم بندازم اما از خوشحالی دیگه یادم رفففففتتتت انشاالله دفعات بعدی حالم عکسای آتیش سوزوندنای امروز خانومی رو میذارم براتون دختر اهههههل نمااااااازم     &nb...
30 آذر 1392

هوررررررررررررررررررراااااااااااااااااااااااااا دخمل ما 7 ماهه شد

ناز نازی مامان و بابا 7 ماهگیت مبارک ماااااادر الهی 7 ساله شی الهی 70 ساله شی الهی 107 ساله شی دییییییییگه نمیدونم الهی خدا بهت عمر با عزت بده جیگرم الهی بزرگ شی و باعث افتخار من و باباجونت شی سرمایه عمرم عششقم زندگیم الهی من فدات شم فدای دست و پات شم قربون قد رعنات شم اووووووووووووووووفففففففففففففف امشب خونه مامی افطار دعوت بودیم چون مصادف شده بود با هفت ماهگیت به بابایی گفتم یه کیک هم بگیره تا بتونیم برای گل دخترم جششن 7 ماهگی بگیریم خلاصه رفتیم و برات جشن هم گرفتیم و خیلی هم بهمون خوش گذشت شما هم با سخنرانیهاتون هممممه رو مستفیذ کردین البته همینکه عمه مائده یا مامی به عمه مهدیه زنگ میزدن تا صداتو بشنوه و از دلتنگی درآد ...
30 آذر 1392

آخرین روز شش ماهگی و سومین مروارید خانومی

هورااااااااااا خانومی سومین دندونشو در آورد اونم در ماهگرد در آوردن اولین دندون خییییییلی جالبه مگه نه؟ دینا خانوم هر ماه همین موقع دندون در میاره فکر کنم تا24 ماهگی 36 تا دندون در میاره ماهی دوتا من فدای خودش و دندوناش قند توی قندونش دیروز داشتیم با بابای دینا خانوم می گفتیم خانومی هر روز یه شیرین کاری جدید می کنه و خدارو بخاطر این دخمل شیرین و بازیگوشمون شکر کردیم و از خدا خواستیم به حق جد دینا خانوم و این ماه مبارک به هرکی نی نی نداره یه نی نی سالم و خوب مثل خوشگل ما بده الهی آمین راستییییییییییییییییی خانومی دیروز تا حالا در تلاشه کنار عسلیها رو بگیره و پاشه این دخمل خانوم پیشرفتهاش بسرعت نوره هنوز خیلی از چهار دست و پ...
30 آذر 1392

92/4/18 آخرین روزهای شش ماهگی خانومی

 آخرین جمعه ماه شعبان رو بهمراه خاله ها و دختر خاله های مامانی رفتیم جنگل گرگین آباد که جای خییییییییلی قشنگی بود و مامانی در تمام طول بارداری هوس آب خنکش رو داشت اما چون همش سرگرم بودیم زیاد عکس ننداختیم اما چند تا عکسی که از جیگری انداختم رو میذارمممممممممم                                                               &...
30 آذر 1392

خواستگار محترممممممممممممممم

دینا خانوم این روزا سرش خییلی شلوغ بوده چونکه دایی جونش ازدواج کرده خانومی هم توی همه مراسم از اول تا آخر شرکت داشته اون هم بصورت فعاااال یعنی از همون جلسه اول آشنایی با خانواده عروس که همون سفر یکروزه دینا جیگر بود(چون زندایی دینا خانوم اهل فیروزکوهه) تا عقد و جشن بعدش رو حضور داشته حالام چند تا عکس از خانومی تو راه رفتن برای مراسم بله برون براتون میذارم تا حالشو ببرییییییین با اینکه ساری این روزها گرم بود فیروزکوه خیییییییییییلی سرد بود به همین خاطر خانومی پتو دورش گرفته                          &n...
30 آذر 1392

آخ جوووووووووووووووووون شییییییییییر کوچولوی دخملم پیدا شد

پانیذ و خانوادش برای تعطیلات عید اومده بودن ساری وقتی ما رفتیم خونه مامی پیششون دینا خانم عروسک بالای کریرشو هم با خودش برده بود (دینا خانوم اون عروسکو خیییلی دوست داشت و باهاش حرف میزد.برای اینکه ببینیم پانیذ چه عکس العملی به شیرکوچولو نشون میده وصلش کردیم بالای کریر اون)خلاااااصه جونم براتون بگه که ما شیرکوچولو دینا خانومو خونه مامیش جا گذاشتیم وقتی هم که اونااومدن خونمون از شیر کوچولو فقط یه حلقه مونده بود و شیر کوچولو نبود البته هیچ کی نمیدنست کجاست ماهم فکر کردیم گم شده (البته من خیلی ناراحت شدم چون خانومی عاشق عروسکش بود ولیخوب به روی خودم نیاوردم البته بقیه هم اصصصلا به روی خودشون نیاوردن ) دیروز که بجای آسانسور از را...
30 آذر 1392

اینبار بدووووون شرح با عکسهای بزررررررررررررگتر!!!!!!!!!

یه روش جدید یاد گرفتم برای اینکه عکسهای خانومی رو بزرگتر تو وبش بذارم اما حسش نبود که عکسای قدیمی رو هم دوبااااااره ریسایز کنم بنابراین بدون شرحهای جید رو براتون بزررررررگتر میذارم   اییین هم دییییینا در سنگرررررررررر         شکموووو خانووووم   خوابالوووووو همینطور که ملاحظه میفرمائید این دخمل ما خییییییلی بازیگوشه و از هر چیز برای خودش یه اسباب بازی ابتیاع می کنه    اینم دیییینا بلا و همونطور که قبلا گفتم علاقه زیادی به گرفتن اجسام با پا داره اینم بگم عشق من عاااااشق بیرون رفتن و تفریح وگردشه درست مثثثل مامانشش    ددری خانوم در کالسکه ...
30 آذر 1392

دینا و جام جهانی

دختر گلم با اینکه تازه از بیمارستان مرخص شده بود باباجونشو تنها نذاشت و تو دیدن بازی ایران و کره همراهیش کرد که عکساشو هم براتون مییییذارم                                                      تااااازه برای دیدن سرور و شادی مردم هم به خییییابون رفت .اینم عکس خانومی که آماده شده بره بیرون فداااای دختر نااازم برم من که هنووووز بیحااله اینم عکس خانومی درحالیکه به شادی...
30 آذر 1392