دینادینا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره

شازده خانوم کوچولو...

تولد 2 سالگیت مبارک عشقم

  این چندمین تولد توست؟ و چندمین انبساط مجدد کائنات؟ این چندمین بارخلقت است؟ و چندمین انفجار سکوت؟ چندمین لبخند آفرینش؟ خورشید را چندمین بار است که میبینی؟ و پروانه ساعتها چندمین بار است که میچرخد؟ و ثانیه چندمین بار است که به احترام تو برمیخیزد؟ چندمین بار است که مجدداً نفس میکشی؟ چندمین دم!؟ چندمین آن!؟ آه که تو چقدر خوشبختی! و جهان چه پرغوغاست که بینهایتمین تولد تو را جشن میگیرد . . . امروز خورشید شادمانه‏ ترین طلوعش را خواهد کرد و دنیا رنگ دیگری خواهد گرفت قلبها به مناسبت آمدنت خوشامد خواهند گفت فرشته آسمانی ...
24 آذر 1393

آخرین روزهاااااای 2 سالگی

  سلاااااااااااااااااااااام بر عششششششششششقم عسلکم دیگه کم کم به روز قشنگ میلاااادت نزدیک میشیم و من هم بردمت آتلیه تا از این روزهاااااااات هم عکسایی داشته باشی اولین آتلیت رو برای عروسی عمو محمد رفتیم با عمع مایده و عمو دانیال بعدش وقتی 5/5 ماهت بود تهران ازت عکسای آتلیه ای انداختیم البته تو خونه دختر عمم بعدش11/5 ماهگیت رفتیم آتلیه بعدش هم برای عید امسال بود که فکر کنم 15 ماهت بود دفعه بعدش هم 16/5 ماهه بودی و الان که 23/5 ماهت بووووود خلاااااااااااصه کلی با هم آتلیه رفتیم و عکس انداختییییییییییییم البته هر دفعه 6-7 تا عکس انداختم....چون فکر میکنم حالا که رشدت سریعه و چهرت روز به روز داره عوض میشه جای ...
23 آذر 1393

اگر کودکان...

اگر کودکان با ترس زندگی کنند...می آموزند نگران باشند اگر کودکان با ترحم زندگی کنند...می آموزند برای خود احساس تاسف کنند. اگر کودکان با انتقاد زندگی کنند...می آموزند محکوم کنند. اگر کودکان با خصومت زندگی کنند...می آموزند مبارزه کنند اگر کودکان با تمسخر زندگی کنند... می آموزند خجالتی باشند اگر کودکان با حسادت زندگی کنند...می آموزند رشک بورزند اگر کودکان با شرم زندگی کنند...می آموزند احساس گناه کنند اگر کودکان با تشویق زندگی کنند...اعتماد به نفس را می آموزند اگر کودکان با تحمل زندگی کنند...شکیبایی را می آموزند اگر کودکان با تحسین زندگی کنند...قدر دانی را می آموزند اگر کودکان با پذ...
13 آذر 1393

ﻣﺎﺩﺭ

ﻣﺎﺩﺭ، ﻫﻤﻪ ﺟﻮﺭﻩ ﺍﺵ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ، ﻭﻟﯽ ﻣﺎﺩﺭﻫﺎي شاد و باهوش بهترند . ﺁﻥ ها كه ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﻬﺎﯾﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ ﺳﻔﺮ، ﺑﻪ ﻧﺎﺧﻦ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﻻﮎ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ، ﻣﺎﻧﯿﮑﻮﺭ ﻭ ﭘﺪﯾﮑﻮﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ، ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ ﺑﺎﺷﮕﺎﻩ ﻭﺭﺯﺷﯽ ﻭ ﺍﻧﺪﺍﻣﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﻓﺮﻡ ﻧﮕﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ ؛ ﺁﻥ ﻣﺎﺩﺭﻫﺎ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﻧﺪ، ﺑﺎﺯﯾﮕﻮﺷﻨﺪ، ﻋﺸﻮﻩ ﮔﺮﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ،ﮐﻪ ﻫﻤﺎﻧﻘﺪﺭ ﮐﻪ ﻣﺎﺩﺭﻧﺪ، ﻣﻌﺸﻮﻕ ﻭ ﻫﻤﺴﺮ ﻭ ﮐﻮﺩﮎ ﻫﻢ ﻫﺴﺘﻨﺪ . ﻣﺎﺩﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ، ﺑﺎ ﯾﮏ ﺑﺸﻘﺎﺏ ﻏﺬﺍ ﻭ ﯾﮏ ﺩﯾﮓ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺩﻟﺸﻮﺭﻩ، ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍﻩ ﻧﻤﯽ ﺍﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻌﺪﻫﺎ ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ، ﯾﮏ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮔﻨﺎﻩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺁﻭﺍﺭ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ : "ﻣﻦ ﻫﻤﻪ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺭﻭ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﺷﻤﺎﻫﺎ ﺭﯾﺨﺘﻢ"! ﻣﺎﺩﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻋﻼﯾﻖ ﺷﺨﺼﯽ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﮐﺘﺎﺏ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪ، ﻧﻘﺎﺷﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ، ﺳﺎﺯ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﮐﻬﻨﺴﺎﻟﯽ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺩ...
9 آذر 1393

jome

salam eshgham kamputer farsi nemisheeeeeeeeeeee faghat ax mizaraammmmmmm to kochamoooon belakhareeeeee mamanedinaaaaaaaaaaaa boos vase doostaaaaaaaaaam avalin ghatarike savar shodiiiiiiiiiii avalesh fekr kardam nakone betarsiiiiiiiii vali na tanha natarsidiiiiiiiiiiii ke aaaaaasheghesh shodiiiiiiiiiiiiii vase dokhtare shojaie maaaaaaaaaaaan dina dar hale kashfe joziiat hamash sedamoon mizadi o migofti salaaaaam moghe bargasht khabidi peda...
9 آذر 1393

این روزهای نازدار خانوم

سلاااااااااام عشق مامان فداااااااااااااااااااات شم که داری روز به روز خانوم تر میشی و حرف زدنت که چه عرض کنممممم 24 ساعته شعر خوندنت روز به روز بهتر میشه آخه میدونی من خودم عاشق شعرم و برای اینکه شما هم عشق شعر بار بیااااااای هر چیزیکه میدیدم  تو خونه یا بیرووووون برات ازش یه شعر میخوندم...اگه شعری راجع بهش بلد بودم که بهتر اگرم بلد نبودم ...از خودم یه چیز میساختم...ماااادر شاعرتو عشششقه مثلا وقتی میخواستیم بریم خونه مامان سلیمه...این شعرو میخوندم: خووونه مامان سلیمه...هزاااار تااا قصه داااره خونه مامان سلیمه...شادی و غصه داره خونه مامان سلیمه حرفااای تازه داره خونه مامان سلیمه گیاه و سبزه داره .... ...
2 آذر 1393

جمعه 93/8/23

سلام عشقم امروز همراه بابایی رفتیم پارک ملل که همون پارک قایم مدرن خودمونه اینم عکساش... لباستو که پوشوندیم یکهو غیبت زد ... آخه ددری خانوم آدم بدوووون کفش میره بییییییروووون؟؟؟؟؟؟؟؟ قرتی خانوم تو ماشین یه چیزی پیدا کردی و فکر میکردی رژلبه..همش میمالیدی به لبت به قول خودت ...تیپ تیپ تیپ   دینای خوش تیپ دینا محو منظره...همش هم میگفتی بریم روخدونه آب بخووورم فداااااااااای موهای حناااااااااییت دینا دست به کمررر فداااااای رزشکار خانووووومم تو پارک ملل یه کلبه روستایی ساختن برای عکس انداختن که نماد استان مازندرانه هر چه صدات میزدم از بس...
23 آبان 1393

23 ماهگیت مبااااااارک

سلام گل گلی ماماااااان اول از همه 23 ماهگیت رو بهت تبریک میگم عششششششششششششق زمینی و آسمونی مننننننن فداااااااای قد رعنااااات...فداااای چشم زیبات...فدای نااز و اداااااات...فدا موی رنگ حناااااااااات اووووووووووف چقدر تو نااازی عسل مامان این بار 23 ماهگیت شب ماهگردت شیرینی خریدیم و رفتیم خونه مامان سلیمه تو قنادی شما همش میگفتی کیک بخرین...بادکنک و شمع هم بخریییییین وای خدا دختر....خیییلی شیرین شدی تو راه و خونه مامان سلیمه اینا همش تولد تولد میخوندیییییی من فداااااااااااااااااات شم که انقدر عاااااشق عروسی و تولدیییییییییییی ..... بگذرییییییییم...جونم برات از این روزهات بگه که دیگه به کسی اجاااااااازه...
23 آبان 1393

تاسوعای حسینی

سلام دختر خوش تیپم برات دوتا پالتو دوختم که یکیش سفید مشکیه و ویژه ایام محرم که البته همین سفید مشکیه هم به خودی خود دو تا پالتوی مجزا از هم دوخته شدست که من به هم وصلشون کردم و شده یک پالتوی دورو اینجا صبح تاسوعاست ...رو ایوون خونه عمو منصور...که آماده شدیم بریم دسته روی اسرم عسلکم من اون روزاییکه شما رو نداشتم نذر کرده بودم صبح روز تاسوعا به دسته شیر کاکایو بدم به نیت علی اصغر که تشنه شیر بود تا خدا کمکم کنه بتونم یه روزی نینی دار شم و به بچه خودم شیر بدم...خدا قبول کنه...اینجا شما و مامان سلیمه دارین میرین پیش بابا عبدول اینا که دارن نذری پخش میکنن تیپک منی تووووووووووووو این هم...
13 آبان 1393