دینادینا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

شازده خانوم کوچولو...

در تب و تاب عید غدیییییر

1392/9/30 6:12
336 بازدید
اشتراک گذاری

سلام خوشگل مامان

هفته قبل عید غدیر برای ما سه تا هفته پر تب و تابی بود چون همش در حال شست و شوی و رفت و

روب وخرید و بازار روی بودیم شما هم از اینهمه تب و تاب هم خسته و  هم سرگرم شدیچشمک

یکی از همین روزا که ما مشغول شست و شو بودیم شما رو بخاطر اینکه بوی اسید اذیتت نکنه فرستادیم

خونه مامی و اونجا چند ساعتی مهمون کوچولوی خون عشقت بودی و با مامی مهربون کلللی بازی کردی

وکللللی براش آتیش سوزوندی . دلقک

اونجا با هم کلی هم خوردییییییییین کلی کلاغ پر بازی کردییین و از زیر میز رفتن گرفته تا بالای مبل رفتنرو

بارها و بارها انجام دادی و مامی گناهی هم دنبالت میدوید آخرش هم که دیگه نایی براش نمونده بود به

بابایی گفت دینا خیییییییلی شیطونه باید خیلی مراقبش باشید چشمک

آخه ما همش به مامی می گفتیم که شما خیلی شیطونی و دیگه نایی برامون نذاشتی باور نمی کرد تا

اینکه رفتی مهمونش شدی و خودش از نزدیک شرارت دخمل کوچولوی ما رو لمس کرد قهقهه

روز بعدش هم رفتیم نکا خونه خاله سکینه(دختر عموی من که آرایشگره )تا مامانی برای عید غدیر آماده

شه. امیر علی و مامانش هم بعد چند ساعت بهمون پیوستن

اون روز هم خاله سپیده اومده بود اونجا تا شما رو نگه داره (وقتی ما تو آرایشگاه بودیم) که چشمت روز

بد نبینه خانومییییییییییییی شما انقددددددر اذیت کردی و آتیش سوزوندی که خاله جونی شما رو خوابوند

و لباساشو پوشید و با عصبانیت رفت قهقهه

آخه خانوم خوشگله مامالن چرا انقدددددددددددددر شیطونی شمااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا یه لحظه رو پاهات بند نمیشی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آخه وقتی همه از یک کم باهاتون بودن هلاااک

میشن پس مامانی چیکار کنه که همش داره میدوه دنبالتاوه

البته من از بس عاااااااااااااااااشقتم این سختیها رو تحمل می کنم و چون میدونم همه این شیطنتها و

کنجکاویهات بخاطر هوش فوق العادته به امید روزیکه دخمل دانشمندم برام افتخار آفرین شه صبرمیکنم

دخمل ناااااازم این روزها رو یادت نره ها یادت نره که مامان و بابا چقدددددددر برات زحمت کشیدن هااااامشغول تلفنیادت نره ما هممممممه عشق و توانمون رو برات گذاشتیم هااااااا مشغول تلفنوقتی دانشمند خانوم شدی

و انشالله به جایی رسیدی یادت باشه همین صبر و سکوت مامان وبابا و پر و بال دادن به تو وکنجکاوی

هات زمینه ساز موفقیت های بزرگت شدهخجالتقلب

اما من امیدوارم و میدونم که خانومی مامان هیییییییییییچوقت مامان و باباش رو فراموش نمیکه تشویقو

همییییشه هر جای دنیا که باشه به یاد دونفریکه تماااااااام عشقشون رو نثارش کردن هسسستلبخند

الهی من فدای دانشمند کوچولوم بشممممممبغل

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)