دینادینا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه سن داره

شازده خانوم کوچولو...

92/6/7 پنجشنبه

1392/9/30 6:07
283 بازدید
اشتراک گذاری

دخمل نازم تا امروز 8 ماه و 17 روز از عمر نازنینت گذشته بغل

امروز روز خوبی نبود چون شما خیییییلی اذیتم کردی عصبانیهم سر غذا خوردن و هم سر پوشیدن پمپرزت

منم که خیییلی خسته ام و تک و تنها دارم بزرگت می کنم ناراحتالبته بابایی هم کمکم می کنه ولی خوب

تا 3 سر کاره بعدش هم ناهار و نماز و لالا خوب دیگه وقت زیادی برای نگهداری ازت نداره

خلااااااصه امروز با هم درگیر شدیم و ..... عصبانیبعدش هم بابات برت داشت ببره خونه بابایی اینا که

می خواستن دوباره برن فریدون کنار برای مراسم عمه و دلشون برات تنگ شده بود منم از فرصت

استفاده کردم و برات یه پیراهن خوشگل دوختمچشمک اما همچنان باهات قهر بودم تا اینکه اومدی و بردمت

حمام  و بعدش باهم خوابیدیم و شما هی وسط خواب گریه می کردی منم عذاب وجدان گرفتم که چرا

دعوات کردماسترس

بابایی هم دید که روحیه هر دومون خرابه بردمون امامزاده عباس خیلی خوب بود خییلی سبک شدم

شمام کلی شیطونی کردیسبز

این هم عکسات تو امامزاده که دست به دامانش شدیبغل(البته یکسره جییییییییییییغ و داد هم

میکردی چون داشتن مداحی می کردن و تو هم زده بودی زیییر آآوازچشمک)

                                                

                                                  

اونجا یه اتفاق جالب افتاد وقتی داشتی تو امامزاده چهار دست و پا می رفتی و بابا ازت فیلم می گرفت

شروع کردی به بلند کردن یکی از فرشها و انقددر کنارش زدی تا اینکه از زیرش یه بند سبز  که به ضریح

می بندن پیدا کردیقلب و من خواستم به نیتت ببندم به ضریح اما بابایی گفت برات نگهش دارم منم

تصمیم گرفتم ببندم به دستت و بعد عکست رو بذارم تو وبت

(البته بعدش که بندو بستم دستت همش می خواستی با دندون درش بیاری و رو مچت جااای دندون

کوچولوهات موند به همین خاطر درش آوردم ناراحت)

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

Mobina
8 شهریور 92 20:48
سلام سهیلا جــــــــــون خدا قوتــــــ
از خدا میخوام بهت توان بده تا انرژی برای شیطنتهای دینا کوچولو داشته باشی!
سهیلا جـــــــــــون حداقل پنجشنبه ها که رگ سیدیش میزنه بالا کاری به کارش نداشته بااااش!
زیارتتــــــــــــ قبوووووول دینا خانومـــــــ !
خواهرنداشتن سخته اما قسمت وقتی اینهــــــ چه میشه کرد !!!
دختر نازتـــــــــــ بزرگ میشه همدم و مونستــــــ میشه خواهرت میشه ....
الهی بحق محمد و آل محمد زیر سایه بابا مامانش بزرگ بشه و عاقبت بخیر بشه !
دستشو عوض من ببوس!!



ممنون دختر خاله انشالله
مامان پانیذ
16 شهریور 92 11:46
زیارت قبول عمه...ایشاا.. مکه بری.... شیطونیات هم مثل خودت نازه...رفتی واسه پانیذی دعا کنی.... مرسی...