دینادینا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

شازده خانوم کوچولو...

نهمین سالگرد عقدموووووووووووون

1393/4/9 18:56
302 بازدید
اشتراک گذاری

سلام یکی یه دوووووووووونمبوس

یه روز مونده به ماه رمضون نهمین سالگرد عقد من و بابایی بودزیبا و

قرار بود همون روز واکسنت رو بزنیمغمگین

و چون شب قبلش رو خوب نخوابیده بودی و نذاشته بودی من هم بخواابمغمگین

فرستادمت خونه مامان سلیمه و خودم یه دل سیییییییییییییر خوابیدم...خنده

بعدش شما و بابایی اومدین و من داروت رو دادم و پییش به سوی مرکز بهداشت رفتیم برای زدن واکسنآرام

که گفتن امروز نمیزنن و فقط یکشنبه هاااااا و ما هم خوششششششحااااال برگشتیمخسته

و خواستیم بریم رستوران و از مرخصی بابایی استفاده کنیم که شما خواااااااااااابت بردبدبو

و بااز هم دیپورت شدی خونه مامان سلیمه و ما بدووووووون شما خطا رفتیم رستوران

بعدش هم رفتیم بازار و بابای برای خانوم گلش کادو خرید و منخندونک

از داشتن شما و بابای گلت این روز رو جششششششن گرفتمممممممممجشن

فدات شم عسلم....امیدوارم تو دهمین سالگرد عقدمون دیگه نخوابی و سه نفری عششقمون رو جشن بگیریم

باشه عشششششششششششششقمبوس

پسندها (1)

نظرات (3)

مامان آنيسا
10 تیر 93 14:04
سالگرد ازدواجتون مبارک ایشالاه سالیان سال کنار هم خوش باشین
مامانــــــــــــ دینـــــــــا
پاسخ
ممنون دوست جون ...همچنین شما و خانواده محترمتووووووووووووون
مهدیه مامان تبسم
13 تیر 93 12:28
مبارکه.همیشه شاد و عاشق در کنار دخملتون یاشید
مامانــــــــــــ دینـــــــــا
پاسخ
ممنون دوست عزیزم...همچنین شماااااااا
مامان پانیذ
13 تیر 93 19:56
مبارک باشه عزیزم...همیشه شاد باشین
مامانــــــــــــ دینـــــــــا
پاسخ
ممنون خواهر...همچنین