دینادینا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 3 روز سن داره

شازده خانوم کوچولو...

اولین دریای 93

1393/4/2 17:47
3,747 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ددری مامان

امسال همش بخاطر شما جنگل میرفتیم...تا اینکه مریض شدی و مدتی هیچ جا نرفتیم

ماه رمضون هم نزدیکه و در طول ماه رمضون هیچ جا نمیشه رفت

به همین خاطر یه روز تصمیم گرفتیم بریم دریاااااا

(بهمراه دختر عموم میترا و خانوادش و خانواده امیر منصور و بابایی و مامانی)

خیلی خوش گذشت و شما هم مایو خوشگلت رو که البته هنوز برات بزرگه رو پوشیدی

و زدی به آب و به زووووووور از آب درت آوردیم

و کاشف به عمل اومد که شما هم عیییییییییین خودم عاشق دریا و آب بازی میباشییییییچشمک

این هم عکسای ناااااااز مامان

اینجا تازه رسیدیم دریا و شما دور و بر هندونه یا به قول خودت هنّه میپلکیدی

شما و پدر من تو غروب دریاااااااااااا:

شوهر دختر عموم عمو عین ا... داره بهت بستنی میده:

شما بهمراه ماهرخ جون و مهسا جون دخترای خوشگل دختر عموی من:

امیر منصور و مامانش هم بهتون پیوستن:

درحال بستنی خوردن به دریا نگاه میکنی:

امیر منصور از آب میترسید و همه به زوووووووووور میخواستن ببرنش توی آب

کم کم از آب خوشت اومد و میخواستی بری توش

داری به اسب نگاه میکنی...البته قبلا می گفتی ابس...الان درست تلفظش می کنی

اینجا هم موقع برگشته که با امیر منصو تو میدون نشستی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان بهار
2 تیر 93 20:35
اخ جووووووووووون دریا ....روحمون از دیدنش شاد شد.خخخخخخخخخخخ ای قربون مایو پوشمون برررررررم مننننننننننننن.
مامان پانیذ
7 تیر 93 11:27
فدای تو عزیزم...چه مایو قشنگی....
مامانــــــــــــ دینـــــــــا
پاسخ
مرسی عمه جون میرم وب پانیذ ...نمیشه لایک بزنم