دینادینا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره

شازده خانوم کوچولو...

پیاده روی های دخملیییییییییییییییییی

1392/9/30 6:13
271 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ناز ناز مامانقلب

دخمل خوشگلم شما همونطور که قبلا به استحضارتون رسوندم از 15 مهر ماه شروع کردی به راه رفتن

بدون کمکتشویق

اما یک کمی می ترسیدی و از وقتی پانیذ روز عید غدیر اومد اینجا و شما راه رفتنش رو دیدی ترست

ریخت و راه رفتنهات بیشتر شده حالا هم که حدود یک ماهی از اولین گامهای بدون کمکت می گذره

همش داری راه میری و آتیش می سوزونیخنده

انقدددددددددر هم راه رفتن رو دوست داری که یه لحظه هم نمی شینی و همش میخوای راه بری

آخه جاان دلم تاااااازه یک کمی پر شده بودی با اینهمه پیاده روی که در طول روز داری اگه سنگ هم

بخوری آب می کنی کهههههههههههههههچشمک

خلااااصه دیگه تو خونه آروم و قرار نداری حتی دیگه چهار دست و پا هم نمیری و یکسره راه میری

و جدیدا یاد گرفتی یه چیزی هم می گیری دستت و راه میریتعجب البته راه رفتنت هم خییییییلی

بامزست و به قول عمو جونیت مثل چارلی چاپلین راه میریقهقهه

من فدای تو و پیشرفتهات بغل

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

محبوبه
13 آبان 92 20:24
سلام به یه دونه دختر نازخوشملم. خوبی خاله جون؟دلم واست قد نقطه شده.وواسه مامانی مهربونت. دوستون دارم و شرمنده مدتها بهتون سر نزدم.بوسسسسسسسسس
سعیده مامان آنیسا
14 آبان 92 16:11
سلام سهیلا جون من سعیده هستم میشه رمز رو بگی