دینادینا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 10 روز سن داره

شازده خانوم کوچولو...

نیمه اول 13-14 ماهگی

1392/11/7 9:36
270 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام عسل خانوم مامان ماچ

این ماه برات خیلی ماه خوبی بود الن میگم چراااااااااااااااااااااااااااااااااا

1. عمه جونی و پانیذی از تهران اومدن و بعد دو ماه دیدارها تازه شد

2. تولدت با خانواده پدریت رو با 1.5 ماه تاخیر جشن گرفتیییییییییم

3. رفتیم جنگل زارع و زمستونش رو بهت نشون دادیییییییییییییییییم

و البته خیلی چیزای دیگه که الان به ذهنم نمیرسه ولی در کل خیلی ماه خوبی بود

البته امیدوارم تا آخرش همینطور خوب باشه و به دخمل ناازم خوش بگذرهههههههبغل

خوب اولش برات عکسامون توی جنگل رو میذارممممم

عسلکم اولش که رفتیم شما خواب بودی و ما گذاشتیمت روی چادر مامانی و کت بابایی روکشیدیم روت

تا سردت نشه

بعدش عینک بابایی رو گذاشتیم چشمت اما حتی تو خواب هم نذاشتی بمونه رو چشمت و گذاشتی بالا سرت خنده

این هم عکس قرتی خانوم من با عینک بالا سرش

این هم عکس تو و عاشق دل خستت

بعد چند دقیقه هم بیدار شدی و شروع کردی به آتیش سوزوندنخنده

فدای قاشق کوچولوت بشم خاله ریییزهههههههههههبغل

   

اینجا هم داری با هاپو بازی می کنیبغل

وقتی هم بهت میگیم هاپو چی میگه میگی:هاب اب

اینجا هم گیر دادی به برگهای خشک و داری برگ بازی می کنیماچ

اینجا هم رفتی بالای درخت البته به کمک باباییخنده

       حالا عکسهای خرید تولد رو برات میییییییییییذارمممممممممممممم

اینجا شما داری به مامان خستت کمک می کنیییییییییبغل

اینجا هم چون من و بابایی داشتیم تغییر دکوراسیون میدادیم و چیزها رو جابجا میکردیم شما تو جابجاییشون کمکمون کردینبغل

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامی پوریا
6 بهمن 92 19:17
چه دخمل نازی ماشالله
مامانــــــــــــ دینـــــــــا
پاسخ
ممنون خاله جونیییییییییییییییی
مامی پوریا
7 بهمن 92 9:44
با افتخار لینک شدی عزیزم
سعیده مامان آنیسا
8 بهمن 92 13:39
ایشالاه همیشه شاد باشین ولبتون خندون
مامان محیا
11 بهمن 92 9:48
عزیزم رفتی دردر؟خوش گذشت؟ جای شما خالی بووووووووووووووووووود
مامان پانیذ
13 بهمن 92 13:53
فدای تو دخملی....روز به روز نازتر میشی