اولین قدمهات تو خیابون های شهر
سلام عششششششششششقم
فدات شم که دیگه راحت راحت میتونیم با هم بریم بیرون و شما بجای اینکه تو بغلمون باشی یا تو کالسکه
رو پاهای خودت راه میرییییییییییییییییییییییییی
امروز همراه بابایی و خانواده امیرعلی کوچولو رفتیم خانه و کاشانه تا برای دختر عششششق لیوانمون
لیوانهای خوشگل بخریم و چون هوا خوب بود تو راه برگشت یک کم پیاده روی کردیم و شما هم باهامون
هم قدم شدی من فدااااای اون قدمهات بشممممممممممممم
البته اینو هم بگم که شما اولین قدمهات رو در 9 ماه و 3 هفتگیت برداشتی و الان 3 ماهی میشه
که راه میری و البته بیشتر اوقات میدوی اما بخاطر هوای بارونی شمال همیشه با ماشین اینور اونور
میرفتیم و نمیشد که دختر گلمون قدم های خوش یمن و مبارکش رو تو خیابونهای شهرمون بذاره و خیر
و برکت رو به اینجا بیاره اما بالاخره این اتفاق خوب افتاااااد و مهم تر از همه مامانی به آرزوش
رسید و بادختر یکی یکدونش هم قدم شد
وااااای دینا امروز اولین باری بود که با هم تو شهر همقدم بودیم
خدا میدونه چه جاها بریم ما باااااا همممممممممممممممممممممممم
من هم خوااااااهر نداشتم و عقده یه همراه و همراز و همسفر و یه همقدمممممممممممم
خدایااااااااااااااااااااااا شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
همقدم کوچولوم رو به خودت میسپرم خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
این هم عکست تو فروشگاهه که لیوانت رو گرفتی دستت
عسلممممممممم لیوانت یک کمی کوچولو نییست؟؟؟؟؟؟؟؟
واین هم دخمل نااازم در حال خرییید
دخترم خوشحال و خندان در راه بازگشت به خونه
و این هم ناز گل مامان جلو درب منزل( با کفش جدیدش که هدیه 13 ماهگیشه)
و اینجا هم خانومم برای اولین بار پا به خونه گذاشته و همه جا رو نور باروووووووون کرده