عکسهای جشن ماهگرد
سلام عششقم
همونطورکه گفتم این روزهااااااااااا بد روزهائیه برامون
شما همش تنت گرمه و کمکی تب داری...لج هم که سر جاشه و غذا نخوردن هم چاشنیش
نمیدونم این دندونات کی تموم میشن ...تا یک کمی هردومون نفس بکشیم
خلاصه اعصابم خورد خورده...دل ندارم عذاب کشیدنت رو ببینم
همش هم دندونات رو نشونم میدی و گریه می کنی
ما هم تا میتونیم میبریمت پارک تا هواست پرت بازی شه و اذیت نشی
وقتی هم شما و بابایی میرین پارک من میام وبت رو آپ می کنم
اما مگه این عکسهای عید تمومی دارن
عکسهای ماهگردت رو نذاشتم تا همه عکسهای 15-16 ماهگیت رو بذارم و
بعدش عکسهای ماهگرد که دیدم نمیشههههههههههه
بنابراین تصمیم گرفتم تا خیلی از ماهگردت فاصله نگرفتیم عکساش رو بذارم
ساعت 10 شب روز ماهگردت تصمیم گرفتم کیک بپزم و بریم خونه مامانی اینا
(البته اولش تصمیم داشتم بریم خونه مامان بابات ...اما دیدم انگار یادشون نیست...بیخیال شدم
و باز هم رفتیم پاتوق همیشگیموووووووووووون)
خلاصه تند و سریع یه کیک خوشگل و خوشمزه پختم و با شکلات و اسمارتیز تزیینش کردم و راه افتادیم
این هم عکسامون
بعدش هم شما مثل همیشه حدود یک ساعتی با تبلت دایی و گربه سخنگوش کهعاشقشی بازی
کردی(تازه فهمیدم چرا وقتی میگیم گربه چی میگه...گاهی با صدای نازک میگی :الو بله...منظورت این
گربهسسسسسسسسسست نه که همش بهش میگی:الو بله تا صدات رو تکرار کنه...نکنه
فکر می کنی گوشی تصویریه
در ضمن جدیدا هیچ سدی جلو دارت نیست و رااااااااااحت درا رو باز می کنی...قبلا درها رو می بستم تا
اتاقها رو به هم نریزی جدیدا علاوه بر اتاقها کارت باز کردن در حمام و رفتن توشه
این هم عکسهای این روزهااااااااته
تا ازت غافل میشیم در یخچالو وا می کنی و می شینی توششششش...
البته بعد به هم ریختن کشو ها و باز و بسته کردنشون...گناهی مامانمممممم
عسلکم...وقتی گوشت رو سوراخ کرده بودیم ...هر روز باید با پنبه و الکل ضدعفونیش می کردیم
شما هم خیلی اشک می ریختی و...اما این روزها کارت شده باز کردن در فایل آشپزخونه به اون
سنگینی و در اوردن پنبه و مثلا ضد عفونی کردن گوشت و الکی درد کشیدنجاش رو چطور یادته
من موندممممممممم
می بینی الکی چه دردی می کشیییییییییی
کتاب هم که شده دوست همه جا همراهت ...دیگه بیخیال عروسکها شدی و
به کتاب رو آوردی...فکر کنم تابستون تموم شده و وقت درس و کتابه
کتاب رو هم بجای خوندن مییییییخوریش
فدااااات شم که جدیدا تا می بینم آروم شدی ...کاشف به عمل میاد که در حال مطالعه ایییییی
اون هم با کتاب برعکسسسسسسسسسس