دینادینا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره

شازده خانوم کوچولو...

تولد تولد تولدت مبارکککککککککک

1392/11/20 17:03
906 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشقم

چون شماموقع تولد اصلیت مریض بودی و عمه مهدیه هم ساری نبود

با1.5 ماه تاخیر برات تولد گرفتیییییییییییییمقلب

الان هم عکساشو برات میذاارم

قبل از همه بگم که ما قرار بود برات تولد کفشدوزکی بگیریم و چیزای مربوطش رو هم

سفارش دادیم اما نمیدونم چرا ایمیلمون نرسید به دست شرکت مربوطه و مجبور شدیم

یه تولد زمستونی کریسمسی با تزیینات خودمون برات بگیریمناراحت

اول از همه عکسای پشت صحنه تولد که عمه مایده اومد و با کمک اون تزیینات

تولدت رو ردیف کردیم

اینجا هم ازش به خاطر کمکهاش تشکر می کنم

مرسی عمه جونیییییماچ

اولش بادکنکها رو این شکلی چسبوندیم و بعدش که دیدیم به خاطر چسبوندن عکس روش

سنگین میشدن و می افتادن مدلش رو عوض کردیمزبان

این هم از تزیینات تولد شما قبل از رسیدن مهمونا

این هم ریسه بادکنکی عکسای شما از0-12 ماهگی

این هم عکس کاج نوئل با آویز حروف اسم شما

حالا یه عکس از کیک خوشگل زمستونی

و عکسیهایی از خانواده سبز

عسلم من و بابایی شمع تولدت رو با نیت سلامتی و موفقیتت تو زندگیت فوت کردیمبغل

این هم بریدن کیک از نوع سوسانوییخنده(بابایی می گفت باید سرآدم برفی رو ببریم تا حلال شه)

حالا نوبت مهمونااااست

اول از همه مامی مهربووووونماچ

 

عمو محمد و زن عمو نازنینقلب

 

عمه مهدیه .شوهر عمه حسن و پانیذ جونیماچ

این دوتا عکس رو هم عمه و شوهر عمه به محض ورود باهات انداختن

 

 

عمه مائده و شوهر عمه دانیالقلب

 

اینجا هم فردای تولده که ما داشتیم خونه رو تمیز می کردیم و

عششششششق مامان اومد کمکمونبغل

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (5)

عمه مهدیه
8 بهمن 92 15:40
عمه فدا رمزو به من نمیدی؟؟
سعیده مامان آنیسا
8 بهمن 92 19:54
ما که فامیلیم به ما هم شرمنده
سعیده مامان آنیسا
9 بهمن 92 12:09
همه چی عالی بود امیدوارم همشه شاد باشید به همه سلام برسون دینارو ببوس
مامان پانیذ
21 بهمن 92 0:31
آخ عمه فدا تولدت بازم مبارک....ناز بودی نازتر شدی... میبوسمت عشقم....
مامان بهار
13 اسفند 92 20:28
الانم دوباره من: