برادر تعادل
سلام عشق عاشق تعادل مامان نمیدونم چرااااااااااااااا همه اش دوست داری چیزها رو به صورت منظمی بچینی و... خودت ببین... اینجا مهر رو از پهلو ایستاده گذاشتی رو میز ... هر جا هم میرفتیم مهمونی میوه ها رو جداسازی می کردی مثلا پرتقالها رو یک طرف...کیویها رو طرف دیگه...سیبها رو یک سمت ... والبته خیارها رو دیگه نمیتونستی ازشون بگذری و بدون جدا سازی گازشون میزدی این هم اولین سفره ای که بدون کمک ما چیدی...فداااااااات شم دونه دونه بشقابها رو از تو آشپزخونه ازم گرفتی و با فاصله گذاشتی رو سفره...بعد هم قاشق چنگالها رو تقسیم کردی بینشون... فدای نظمت بشم که به خود خود خودم کشیدیییییییی این هم اثر هنری دخترم عکسها...