دو هفته اول 9 ماهگی
ناز گل مامان تو این دو هفته خیییلی اتفاقات افتاد که البته بخاطر شیطون تر شدن شما دیگه شبا نای وب نوشتنو ندارم و همراهت می خوابم روزها هم یا همش دارم خونه تمیز می کنم (چون حتی ریزترین آشغالها از چشمای تیز بینت دور نمی مونه و برش میداری و میذاری تو دهنت) ویا اینکه برات غذاهای جورواجور درست می کنم چون خانوم دکتر گفته دیگه بهت سرلاک ندم چون باعث میشه شیطون تر شی و باید تو میان وعده های پوره درست کنم منم چوون دوست ارم شما غذاها رو تازه تازه نوش جووونت کنی به خودم سخت می گذره که البتتتتتتتته فداااااااااای یک تار موت خوب از امروز شروع می کنم و کم کم از خاطرات ایندو هفته به همراه عکساش تو این پست میذارم البته بای...