دینادینا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

شازده خانوم کوچولو...

میهمان عزیییییییییییییز

سلام عشقم روز پنجشنبه یه مهمون عزیزی داشتیم مهمونی که برای هر سه تاییمون عزیز بوده و هست خاله سکینه(دختر عموی من)که آرایشگره و من هر ماه میرم پیشش و شما رو هم میذارم خونشون (آرایشگاهش پایین خونشه) و یه دختر خوب و گل و ناز و مااه داره به اسم مهرسا این مهرسا خانوم ما به خوبی و خانومی و آرومی معرووووفه و شما هم چون زیاد می بینیش خیلی دوسش داری من و بابایی هم مامانش رو خیلی دوست داریم و همینطور هم باباش رو خلاصه اونا شب جمعه مهمون خونمون بودن اما خاله جون و دخملیش زودتر اومدن و خوش به حال شما شد:چون تو شب آرزوها به آرزوت یعنی بازی بیش از اندازه رسیدی و انقدر با هم بازی کردین و بیش از پیش بهش وابسته شدی که وقتی بابای...
14 ارديبهشت 1393

دختر خوش شانس منننننننننننن

سلام لوک خوش شانس مامان قبل عید خریدای خونمون رو از یه ارزانکده نزدیک خونه مامانی اینا کرده بودیم و اونام گفتن قرعه کشی دارن و هر 100 تومان خرید یه امتیاز تو مسابقه داره قرار هم بود که روز مادر قرعه کشی کنن که روز تولد خانوم فاطمه زهرا ست و چون شما هم اسم شناسنامه ایت زهراست:ما هم تصمیم گرفتیم به شانس شما شرکت کنیم تا اینکه صبح جمعه باهامون تماس گرفتن و گفتن برنده کارت هدیه100 تومانی شدیم فدای لاکی لوکم بشم من مبلغش خیلی نیست :اما برنده شدن تو قرعه کشی خیلی حال میده :مگه نه عشقم من هم هدیت رو گذاشتم تا برات یه چیزی بخرم تا یادگاری بمونه و بزرگ که شدی قضیش رو برات بگم امیدوارم همممیشه خوش شانس باشی:البته این...
14 ارديبهشت 1393

دخملی ستاره شناااااااس

سلام عشق ناز نازی من این روزا هوا خییلی خوبه و شما هم که ددری به تماااام معنااااااااااااااااا از صبح که از خواب پا میشی همش میگی پاااااارک پارک ما هم تا عصر سرت رو گرم می کنیم و بعدش دیگه از پست برنمیایم و میبریمت پارک نزدیک خونه ولی مدتیه تو خونه یا بیرون دنبال یه چیز خیلی قشنگ مثل خودت میگردی مااااااااااااااااااااااااااه همش هم میگردی تو آسمون و تا پیداش کردی میگی ماه ماه و بهمون نشونش میدی جالب اینجاست که همه شکلاش و هم بلدی و چند وقت پیش به شکلای مارپیچی که روی سرامیک مشکی حمام بود هم میگفتی ماه آره عشق من عاشق ماه شده:بابایی هم بهت میگه دختر ستاره شناسم:دختر گالیله ام منم برات میخونم: ماه در میاد که چی ب...
14 ارديبهشت 1393

lمیوه دلم میوه چین می شود

سلام عشششق مامان عسلکم جمعه یعنی 5 اردیبهشت 93 صبح که پا شدیم سه تااایی رفتیم جنگل زارع و من و شما که عاااشق طبیعتیم یه دل سیییر از هواخوری درآوردیم بعد هم رفتیم خونه مامان سلیمه اینا نهااااار بعد استراحت بعد از ظهرررررررر همگی باهم رهسپار باغ بابایی شدیییییییم و اونجا دخمل گل مامان اولیییییییییین میوه چینیش رو(گوجه سبز یا همون آلوچه خودمون)انجام داااد فدات شم الهیییییییییییی...قربون دستهای کوچولوت برم که انقدر نااز میوه می چیدی (البته عکسهات تو گوشیمه که هر وقت وصل کامپیوتر شد میذارم تو پستت) میییییییوه دلم ...اولین میوه چینیت مباااااااااااارک ...
7 ارديبهشت 1393

پیاده روی مادر و دختری

سلام دختر ددری مامان این روزا دیگه اصصصصصصصصصصصصلا تو خونه بند نمیشی و از وقتی بیدار میشی کنار پشتی (سد جلو راهرو) وایستادی و ددر ددر می کنی من هم نمیدونم به کارهام برسم یا شما رو به ددرت برسونم خلاصه یه روز که خودم هم بد جور هوای ددر و پیاده روی به سرم زده بود شما رو حاضرت کردم و راه افتادیم کلی گشتیم و گشتیم و بالاخره خسته شدیم و تاکسی گرفتیم (اولین باریکه با هم سوار تاکسی شدیم البته تنهایی) و رفتیم خونه باباعبدل البته تو تاکسی هم ازت عکس گرفتم اما نمیدونم چرا گوشیم وصل کامپیوتر نمیشه درستش کردم عکسشو میذارم اینها هم عکسای دوربینه وقتی رسیدیم خونه بابایی این هم دختر عااااشق پله نوردی وقتی ه...
4 ارديبهشت 1393

پاتوق قدیمی ...کارهای تازه

سلام عشقم پاتوق مورد علاقت رو که یادت هسسسسسسسست جدیدا هر کاری که نمیذاری انجام بدیم اونجا میشه... فکر کنم مثل کیش منطقه آزاد کشور کوچولوته مثلا چند وقت پیش میخواستیم عوضت کنیم اما رضایت نمیدادی از اونجا بیای پائین ما هم بالاجباااااااااار... ...
4 ارديبهشت 1393

دینا حامی حیوانات

سلام عششششق مهربونم همونطور که قبلا گفتم عاشق حیوونایی ...حتی حشرات و روزیکه یه پشه یا مگس مهمون خونمون باشه کار من راحت تره چون شما محو و ماتشی و من راحت بهت غذا میدم و همش هم مشغولشی صدای خیلی از حیوونا رو هم بلدی درآری حتی زنبور: که به قول شما میگه سسس اینا هم عکس شما در حال نظاره یک پشه میهماااااااااان و این هم خود پشه جااااااااان این یه قلم جنس جونور دوستیت رو خداااااا رو شکر به خودم کشیدی تو این عکسها هم داری به ماهی قرمزهای خونه مامانی سلیمه غذا میدی اینجا هم چند وقت پیشه که گیر داده بودی به بابا و میخواستی براش بع بعی شی اون راه میرفت و شما 4 دست و پا کنارش بع بع کنان م...
4 ارديبهشت 1393

دختر اهل مطالعه

سلام عسلکم همونطور که گفتم عاااااااشق کتاب و مطالعه ای و چون وقتی نینی تر بودی همش با کتاب حمام بازی می کردی اصلا کتابهات رو پاره نمی کنی و فقط خیلی دقیق می خونی و راجع به عکسهاش ازمون می پرسی اینجا هم نشستی به خوندن روزنامه های بابایی ...
4 ارديبهشت 1393